اسرب. سرب. سرب. آنک. (یادداشت مؤلف). به فارسی سرب نامند و در تکوین از رصاص ابیض زبون تر و از سوختۀ او آبار و سرنج حاصل میشود. (از تحفۀ حکیم مؤمن). و رجوع به سرب و مترادفات دیگر کلمه شود
اسرب. سُرْب. سُرُب. آنُک. (یادداشت مؤلف). به فارسی سرب نامند و در تکوین از رصاص ابیض زبون تر و از سوختۀ او آبار و سرنج حاصل میشود. (از تحفۀ حکیم مؤمن). و رجوع به سرب و مترادفات دیگر کلمه شود